html> گمشدگان در جزیره_فصل 1_قسمت 4

در باز شد پشت در یک اتاق بود رفتینم داخل اتاق ناگهان در بسته شد و هممون شوکه شدیم که الان چطوری برگردیم،جاناتان گفت بیاین فعلا ببینیم تو این اتاق چی هست،فانوس رو گرفتیم تو اتاق هیچی نبود فقط یک فرش زیرمون بود،مایک گفت:هه الان دقیقا چطوری باید برگردیم😁 دیگه تا ابد اینجا گیر افتادیم و قراره از گرسنگی بمیریم،من گفتم:یه دیقه ساکت شو،من فرش رو برداشتم و یه در زیرزمینی دوباره پیدا شد،فرانک در رو باز کرد یه پله بود که میرفت تو زیرزمین،هرچهارتامون رفتیم تو رسیدیم به یک اتاق که داخلش عکس یه ناخدا بود و جلوی عکس هم یه صندوق بود که یه قفل داشت بالای عکس هم سر یه ببر سفید بود،ویلیام رفت دست کرد تو دهن ببر و یه کلید برداشت،بقیه گفتن دقیقا از کجا میدونستی اون تو کلید هست؟ویلیام گفت خب من بازی معمایی زیاد میکنم اکثرا اینجورین در صندوق رو باز کردیم... داخل صندوق یه کاغذ بود روی کاغذ نوشته بود که:از این جزیره فرار کنید! و روی نامه کلی خون بود
هممون تا 5 دقیقه حرفی نزدیم و تو شک بودیم نمیدونستیم یعنی چی مگه این جزیره چی داره که اینو میگه؟بعد جاناتان گفت:اهم الان که ما میتونیم با این کشتی راحت فرار کنیم پس بیاین زود سوار کشتی بشیم و بریم،همه باهاش موافق بودن و ما هممون خواستیم برگردیم و فرار کنیم.



تاريخ : دوشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۹ | 20:30 | نویسنده : دیدارا |